شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

روز مادر…

برای وصف تو مادر دلم چه طوفانیست

هواییم من از امشب هوا چه بارانیست

وجای گنگ زبانی چومن که اینجانیست

بدون مادریت آسمان مصفانیست

مقام مادریت راچگونه بنویسم

وازمقام تو ونور ذات لم یزلت

ززندگی قشنگت وعشق بی مثلت

چه کار سخت وعجیبیست گفتن غزلت

به کام خشک قلم رفته مزه عسلت

به بارش آمده چشمان دائما خیسم

پیاله ای که بدستم سپرده لم یزلیست

لبالب از می ناب حظور نام ولیست

واین دل عین دل حضرتت سرای علیست

هوای دور وبرمن برایتان غزلیست

شما طراوت اشکی طراوت باران

مرا بخوان پسرم مادر همه خوبان

بخوان که باتو قلم واژه کم نمی آرد

ورق ورق کلمه,استعاره روی زبان

که با اشاره تان کردگار باید شد

بخوان مرا که کمی از تو دور تر گشتم

بیاورو به کنارت دقیقه ای بنشان

که من هنوز ازین کوچه ها گریزانم

کنارتان بنشان روضه خوان شوم پنهان

برای گریه کمی از غروب بنویسم

 برای گریه تان ازکبودی پنهان

وازغرور علی ودیار نامردی

به پای شما جان دهم در این پایان

مهدی مومنی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا