ای عزیزِ فاطمه
یک نظر کن حال و روزمضطرم در این دیار
ای عزیزِ فاطمه..دیده ترم در این دیار
با ورودت..حزن و اندوهی دو چندان آمده
از غمت آقا گریبان می درم در این دیار
چون کبوتر آمدم دنبالِ تو امّا حسین..
بال و پر بشکسته هستم بی پرم در این دیار
تکیه کن بر خواهرت..مستحکمم مانندِ دژ
خواهری ها یک طرف!چون مادرم در این دیار
ترسم از تکرارِ کوچه دردلِ کرببلاست
گرد و خاکی شد دوباره معجرم در این دیار
کاش می شد تا که تدبیری بیاندیشم تو را
دائماً در فکرِ زیرِ حنجرم در این دیار
نیزه ها از دور پیدا شد برادر بی حساب
در خیالِ خود به فکرِ این سرم در این دیار
تکیه گاهم کو؟محافظ کو؟قرارِ من کجاست؟
پس کجا مانده ست این آب آورم دراین دیار
کو ابوالفضلم؟که پایین آورد از ناقه ها
کودکانِ خسته جان و پرپرم در این دیار
دشمنانِ دین فراوانند ای سالارِ عشق..
ارباً اربا می شود پیغمبرم در این دیار
حیفِ این قدّ ِ رسا و جلوه گاهِ احمدی
حیف از شهزاده ات از اکبرم در این دیار
این سپیدی گلو..ذبحِ سه شعبه می شود
می رود در خواب گویا اصغرم در این دیار
محسن راحت حق