متفرقه

باز خواهم

باز خواهم

باز خواهم لاله ها را بو کنم

ذکر یا ا… ذکر هو کنم

خواهم امشب یادی از یاران کنم

یاد دریا یادی از باران کنم

هشت سال این کشور ما جنگ شد

خاک ما با لاله ها گلرنگ شد

آن طرف شداد و قوم عاد بود

این طرف بابایی و صیاد بود

آن طرف گردان اهل کین بود

این طرف فضلی و زین الدین بود

حاج همت اسوه ایثار بود

حج او از فاو تا سومار بود

آسمانی ها همه پابندشان

نام زهرا بود بر سربندشان

یاد آن شب سوم خرداد بود

یک صدا صحرا همه فریاد بود

یاد آن روزی که لرزان دهر بود

روز آزادی خرمشهر بود

تا که فرمان از جماران داده شد

لشگر و گردان حق آماده شد

حمله اسلامیان آغاز شد

یاعلی گفتیم و محور باز شد

روز در چشمان دشمن شام بود

حمله را بیت المقدس نام بود

یک صدا صحرا همه تکبیر بود

پای دشمن بسته در زنجیر بود

دشمن بعثی همه آواره بود

بر سرش بارانی از خمپاره بود

آن که خود بر حمله فرمان داده بود

در جماران بر سر سجاده بود

لعل لب چون بر تکلم باز کرد

با دلیران این سخن آغاز کرد

لطف حق دلهای مارا شاد کرد

شهر خرم را خدا آزاد کرد

گشت دلها از پیامش منجلی

رمز آن شب بود مولا یاعلی

باید اینجا با دلم سودا کنم

یک سلامی بر جهان آرا کنم

آن همه همسنگران یادش بخیر

نوحه آهنگران یادش بخیر

یوسف حق پرست(غریب)

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا