شعر شهادت حضرت زهرا (س)
بال و پرش سوخت
الله اکبر! فاطمه بال و پرش سوخت
جان مدینه سوخت و پیغمبرش سوخت
الله شد محصور در الّا و لابد
زهرا ولایت داشت پای حیدرش سوخت
با”اَشهدُ اَنَّ مُحمّد” رفت از هوش
بر روی جسم نیمه جانش دخترش سوخت
پهلو به پهلو کاشکی می شد اقلاً
هرکس کنارش بود، پای بسترش سوخت
رویش نشد زهرا بگوید با موذن
یک سوم از تفسیرهای کوثرش سوخت
رویش نشد زهرا بگوید پشت آن در
راهش به آتش خورده بود و معجرش سوخت
“حَیَّ عَلی خَیرِ العَمَل”! بس کن موذن
ارباب دیده پشت آن در، مادرش سوخت
رضا دین پرور