شعر مناجات امام حسين (ع)

با جرم بی حساب و سراپای سوخته

با جرم بی حساب و سراپای سوخته
پر میزنیم سمت حرم های سوخته

پر میزنیم تا حرم کربلایی ات
ای سر بریده ی غم عظمای سوخته

آقا سلام بر لب عطشان و زخمی ات
آه ای غریب, ای جگر و نای سوخته

در قتلگاه بر تو و اطفالت ای حسین
رحمی نکرد لشگر اعدای سوخته

حتی همان زمان که لبت شعله میکشید
شد تشنه ی لبان تو دریای سوخته

افتادی و رمق ز تنت نیزه ای گرفت
بر سینه ات نشست رد پای سوخته

یک تیغ کُند, بوسه گه حنجر تو شد
ای روشنای هر شب دنیای سوخته

ای وای بر رباب و سر شیرخواره اش
ای وای بر رقیه و موهای سوخته

رضاباقریان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا