بلند مرتبه شاها
امیرزاده ی طاها ، بلند مرتبه شاها
عزیز سید بطحا ، بلند مرتبه شاها
امید ام ابیها ، بلند مرتبه شاها
دم هزار مسیحا ، بلند مرتبه شاها
تو را چگونه بخوانم که الکن ست زبانم
بلند مرتبه شاها ثنای تو نتوانم
منم چو ذره ی ناچیز و آفتاب تو هستی
من آن خَز لب جوی ام و دُرّ ناب تو هستی
منم چو گَرد ره و پور بوتراب تو هستی
منم چو بوته ی خارو ،گل و گلاب تو هستی
چگونه وصف توگویم امیر سبز قبایم
مگر مدد کنی ای جان ز مدحت تو سُرایم
تویی تجلی داور ، تویی محمد دیگر
تویی شهنشه عادل که ارث برده ز حیدر
امید حضرت زهرا ، تو که شُبیری و شُبَّر
تویی تمامی قرآن قسم به فجر و به کوثر
که انبیا همه یکسر به انتظار نشستند
به شوق آمدن تو دخیل آینه بستند
به انتظار تو ای جان به جاده خیره نشستم
ز شوق ، طاق ظفر را به عشق روی تو بستم
تویی تمام وجودم ، تویی تمامی هستم
قسم به نرگس چشمت ، زعطر و بوی تو مستم
ز غیبت تو گذشته هزار و یکصد و چندی
هنوز منتظری تو ز بهر سیصد و اندی …
نشسته ام که ببینم ، به جاده خیل سپاهت
به شوق روی تو بودم ، همیشه چشم به راهت
چه میشود که بیافتد ، به بنده ی تو نگاهت
کرم نما و نظر کن ، فدای خال سیاهت
بیا که جان جهانی ، فدای عارض رویت
فدای عمه ی سادات و روی ماه عمویت
به شوق وصل تو ای جان ، امیدوار بمانم
مگر ز ترک گناهان ، تنم ز بند رهانم
به توبه عهد ببندم ، به اشک ندبه بخوانم
چگونه مرکب دل را به خیمه ات برسانم
بگیر دست مرا هم که من بدون تو هیچم
وگرنه در همه عمرم، به گرد خویش بپیچم
بیا بیا که تو هستی امیر عدل و عدالت
بیا بیا و برافکن لوای ظلم و جنایت
بیا بیا و ز نورت بدر تو سینه ی ظلمت
قسم به روز ظهورت که میرسی به سلامت
ظهور کرده و آیی جهان ز ظلم رهانی
لوای عدل نشانی به قلههای جهانی
جواد کریم زاده