شعر شهادت حضرت زهرا (س)
بیخبر از اتفاق کوچه
شعله زد دیوار از تنهایی اش, در بعدازآن
آشیانه سوخت در آتش,کبوتر بعدازآن
پشت در سرگرم صحبت بود اما ناگهان
شعله اول سمت چادر رفت,معجر بعدازآن
شدت چرخیدن در باشد و زن ,باردار
کودک اول ضربه خواهد خورد مادر بعد ازآن
ماجرای خانه جانسوزست اما پیش روست
اتفاقات ملال انگیز معبر بعد ازآن
رفت بالا دست سنگینی ازآن نامردها
فاطمه بر روی خاک افتاد, حیدر بعدازآن
ضربه وقتی ناهوا,حفظ تعادل مشکلست
میخورد برسینه ی دیوار,با سر بعد ازآن
بیخبر از اتفاق کوچه زینب دیده است
به سفیدی میزند موی برادر بعد ازآن
مادری را که جراحتها جوانمرگش کنند
میشودچادرنمازش سهم دختر بعد ازآن
عالیه رجبی