شعر مدح امام حسين (ع)

بی سر و سامان

در جـهـان بـا روز عاشورا خوشیم

در کـنـار زاده ی زهــــرا خوشیم


هـرکـجــا بـاشـیـم بـی اربابمـان


بـی کـسـیم وبـی قرار و ناخوشیم


جـنـت ما کوی عباس است و بس

در جــوار جـنـت سـقـــا خوشیم

آرزوی کـــربــــــلا داریــم مــا

کربلا عشق است , در آنجا خوشیم

بـی سـر و سـامـان کـوی دلبریـم

در حریمش بی سر و بی پا خوشیم

هر که می گویـد که ما دلمرده ایم

دیـده بـگـشـایـد ببیند ما خوشیم

هـیـئـت و شـال عـــزا و کــربـلا

هـسـتـی ما بوده , با اینها خوشیم

گفتـه می آیـد زمـان مـرگ , مـا

بـا امـیـد دیــدن مــولا خوشیم

  حمید ضیاءیزدی(مسافر)

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۴ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا