شعر مدح امام حسين (ع)

تمام می شود…

دارد تمام می شود آقا عزای تو

کم گریه کرده ایم محرم برای تو 

دارد چه زود سفره تو جمع می شود

تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو 

شبهای آخر است… گدا را حلال کن

این هم بساطِ نوکر بی دست و پای تو 

ما را ببخش گریه ی سیری نکرده ایم

چشمانِ خشکِ ما خجل از این عزای تو 

هر روز روز تو همه جا محضر شما

یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو 

میل دوبارگی بهشت آدمی نداشت

وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو

کی دست خالی از در این خانه رفته است

دست پر است تا به قیامت گدای تو 

تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس

گریه کند برای تو صاحب عزای تو 

گریه کن تو حضرت زهراست والسلام

جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو 

تازه به شام می رسد از راه قافله

تازه رسیده نوبت تشت طلای تو

علی اکبرلطیفیان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا