شعر شهادت حضرت زينب (س)
جای مانده کربلا
زینبم یار آشنای توام
جای مانده ز کربلای توام
شعله سر می کشد ز ناله ی من
من عزادار نینوای توام
تشنه لب لحظه های آخر عمر
یاد سقای با وفای توام
بسترم زیر تابش خورشید
روضه خوان یاد بوریای توام
یاد گل های پرپر باغ و
بدن زیر دست و پای توام
وای از آن دم که حنجر تو شکست
یاد آن آخرین صدای توام
یاد راس تو روی نیزه و آن
پیکر بر زمین رهای توام
زخم خورده ز وقت وا شدن
پای دشمن به خیمه های توام
دم آخر بیا به بالینم
که دوباره رخ تو را بینم
رضا رسول زاده
سلام عزیز
قشنگ بود
خوندم و لذت بردم
پیش منم بیا…??