شعر مدح امام حسين (ع)
حال و روزم
دیگر به حال من دوا ارزش ندارد
این اشکهای پر بها ارزش ندارد
من حال و روزم مثل سنگ بین کوچه است
یا که فراوان است یا ارزش ندارد
بی فایده بود و نفهمیدم که گفتند
این معصیت ها به خدا ارزش ندارد
فهمیدم اما دیر فهمیدم دوباره
ماندن به پای جز شما ارزش ندارند
در چشم تو این ناله های آتشینم
با من بگو دیگر چرا ارزش ندارد؟؟
من پیشکش آورده ام جان خودم را
در محضر تو ادعا ارزش ندارد
بی واسطه زانو زدم در پیشگاهت
گاهی وجود آشنا ارزش ندارد
دنبال جلوت رفتم و فهمیدم آخر
بی سوز دل حتی صدا ارزش ندارد .
ما را از این روضه جدا هرگز نکن که
این روزگار بی وفا ارزش ندارد
اول کمی روضه بخوان قبل مناجات
روضه نباشد که دعا ارزش ندارد
دورِ جهان را گشتم و فهمیدم آخر
دنیا بدون کربلا ارزش ندارد
بالای تل رو به سنان فرمود زینب(س)
ای بی حیا،تکه عبا ارزش ندارد
حسین زارع زاده