سجده در صحن شما می کند انسان را مست
آنچنانی که کند روی تو سلمان را مست
بار ها غبطه بر این خورده چرا سجده نکرد
هیبت شاه کند مرتد و شیطان را مست
در طوافند به دور تو ملائک با شوق
کعبه ی عشق تو کردست مسلمان را مست
فوق هر دست شده دست شما,نیست عجب
که کُند روی شما یوسف کنعان را مست
انبیا تشنه ی الطاف فراوان تو اند
آنچنانی که کند آب بیابان را مست
صد سلیمان شده موری به در خانه ی تو
چون مدد های شما کرده سلیمان را مست
در کرامات کلام تو که ما حیرانیم
آنچه دیدیم و شنیدیم کند جان را مست
هاطفی گفت که در تاک ضریحت سرّیست
که فقط می کند از لطف تو رندان را مست
چشم و ابروی تو طوریست که با جذبه ی خود
وقت دیدار,کُند مویِ پریشان را مست
روسفید ست اگر, حب علی را دارد
پس یقین می کند اذکار تو دندان را مست
مدح و وصف تو به شکلی ست که در وقت سحر
می کند معجزه اش مرده ی بی جان را مست
علی اصغر یزدی