حسن جانم
ابر رحمت مینشیند بر سر دوش نسیم
فصل باران است «بسم الله الرحمن الرحیم»
ای حدیث حا و سین و نون تو آغاز حُسن
السلام ای پیش تو تسلیم، دلهای سلیم
چشم هایم زادگاه ابرهای بی قرار
دستهایت آسمان رحمت از عهد قدیم
در هوای آستانت باز هم پر می زنم
بال در بال کبوتر های بامت یا کریم
معنی لا تقْنطوا مِن رحمهُ اللهی،حسن
راه تو سیر الی الله و صراط المستقیم
در جمل، هوهوی تیغت می شود فتح الفتوح
در نیام صبر، صلحت میشود فوز العظیم
پای صبرت درس پس داده است ایوب نبی
قطره ای از حکمتت را برده لقمان حکیم
از دمت شد صاحبِ اعجاز، عیسای مسیح
بردن نام تو «شرحِ صدر» موسای کلیم
باغ ها با عطر نام تو تنفس میکنند
گل به شوقت سر درآورده ز جنات النعیم
از غبار آستانت شعبه میسازد بهشت
عالمی هستند زیر سایه ی مهرت مقیم
واژه ها خیل گدایانند در توصیف تو
هر چه از حسن تو می گوییم کم میآوریم
منصوره محمدی مزینان