شعر مناجات امام حسين (ع)

حسین جانم

گر به تکلیف غمت مونسِ جانست چه غم
تا یکی مثلِ تو اربابِ جهانست چه غم

شیوه ی دلبریت خون جگرم کرد .. ولی …
چون سرِ زلفِ تو پایش به میانست چه غم

من به تحقیق خریدارِ غمت گشتم .. پس …
ز ملالی که صفا بخشِ روانست چه غم

دلِ من تاب ِغم و غصّه ندارد .. امّا …
وصل اگر در گروِ آه و فغانست چه غم

بگذارید بگویند که افسرده دلم
بگذارید بگویند زیانست .. چه غم

رویِ دلدار همه عُمر بهاری بادا
رُخِ دلداده اگر رنگِ خزانست چه غم

گر به بازار عزیزم نخرد باکی نیست
یوسفی چون تو خریدارِ بدانست چه غم

بَدم امّا به تو و لطفِ تو ایمان دارم
آنکه را در دلش از عشق نشانست چه غم

مهران ساغری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا