حضرت خورشید
دوباره مطلع اشعار من “علی جان” است
چکیده ی من و طومار من “علی جان” است
به دانه دانه ی تسبیح کربلا سوگند
که بهترین گلِ اذکار من “علی جان” است
چهار مرتبه مِی می زنم ز جام علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
دوباره این کره ی خاک , با صفا شده است
شبیه عرش خدا شهر سامرا شده است
به قلب ما عجمی ها پر است از شادی
ولادت نوه ی حضرت رضا شده است
و باز مرغ دلم پر زده به بام علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
سلام حضرت خورشیدِ سامرایی ها
سلام معنی امّید سامرایی ها
تو آمدی و بپا شد بساط جشن و سرور
ولادت تو شده عیدِ سامرایی ها
من اهل شهر توام بنده ی مرام علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
تو از تبار خودت , یک کم از عشیره بگو
برای من که نشستم به خاک تیره بگو
چه خوب مدح خودت را برایمان گفتی
بیا و باز هم از جامعه کبیره بگو
من از شراب تو مستم ز مدح نام علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
قسم به عشق که عشقت نهایت عشق است
که نورِ محضِ تو کارش هدایت عشق است
قسم به پنجره های ضریح شش گوشه ت
که زائر تو مرادش زیارت عشق است
تو سفره داری و من بارِ بارِ عام علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
شرابِ کهنه ی ذی الحجه در سبوی من و …
زیارت خودِ ساقی شد آرزوی من و …
به نیمه اش که رسیدم تمامِ من شد مست
چه روزهای قشنگی ست , پیش روی من و …
به سامرا و نجف دل دهم به دام علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
شما مخاطب نعم الامیرهای منی
و روشنایی کلّ مسیرهای منی
ولادت تو پر از برکت است زیرا که
“علیّ” مطلعِ عید غدیرهای منی
به احترام تو شادم به احترام علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
اگر چه شادی من بی نهایت است امشب
تمام حاجت من یک عنایت است امشب
دَمِ مُحرّم و قلبم پر است از حسرت
و خواهشم ز تو اذن زیارت است امشب
مرا ببر به حرم با گلِ سلامِ علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
رضا قاسمی