دنیا مثال حمزه علمدار دیده ؛ نه!
پیغمبر شبیه تو غمخوار دیده ؛ نه!
کوه احد ز خویش قوی تر ندیده بود
مانند تو امیر قلندر ندیده بود
وقتی که تو مدافع آزادگی شدی
روح شُکوه مردی و مردانگی شدی
تو راستی برای پیمبر سپر شدی
روزی که این به شیعه جگر بی جگر شدی
مصلح شدن نصیب کسی می شود که او
سرتا به پا مطیع رسول است مو به مو
تو عاشق تمام عیار پیمبری
شش دُنگ تحت پوشش فرمان حیدری
یک ذره ام ارادت اعداء نداشتی
بالاتر از اراده ی زهرا نداشتی
آری تو عبد صالح درگاه ایزدی
تنها به نام فاطمه شمشیر می زدی
در صحنه ی نبرد علیِِ مجسمی
شیر خدا و شیر رسول مکرمی
از بس که پاره پاره شد از تیغ تو ستم
شد پاره پاره پیکرت ای صاحب علم
ای آنکه طعم نیزه و خنجر کشیده ای
آیا تَن امام , به گودال دیده ای؟
حمزه , آیا امام بی کفن شنیده ای؟
یا طعم نیزه را به دهانت چشیده ای؟
آیا شده به نیزه شوی قاری سپاه؟
یا که کُنی به نیزه علمداری سپاه؟
آیا شده عمود به فرقت فرو رود؟
یا جای آب دِشنه به حلقت فرو رود؟
حمزه ؛ هنوز قوم جگر خوار جانی اند
اما قسم به خون تو این قوم فانی اند