حُبُّ الحُسَین أجَنّنی
وقتــی(زُهیر) ساختن است عادتِ حسین
هست عاقبت به خیری ما حاجتِ حسین
رویش سپید باد چونان گیـسوی(حبیـب)
هرکس گذاشت عُـمْر ، پی خدمتِ حسین
با(مُسلم بن عوسجه) محشــور می شود
هرکس که بـود دغدغه اش غُربتِ حسین
حتماً شبیـه (حـُر)ادبش جلوه کرده است
هرکس که راه یـافـته در ســاحتِ حسین
حُبُّ الحُسَین أجَنّنی اش مثل(عابس)است
هرکـس دریده پیرُهـن از محنـتِ حسین
ماننـد (جـُوْن)عطرِ لبـش مستی آور است
هرکـس گرفته بوسه ای از صورتِ حسین
دین داشتن که بسته به صوم و صلات نیست
وقـتی (وهب)وهب شده از برکتِ حسین
مـثلِ (سعـید) باش که وقت نمـاز داشت
دلشوره ی مُـحافظت از حُرمتِ حسین
باید (بُریــر) بود و به میدان دفاع کرد
با هرچه هست و نیست زِ حیثیّتِ حسین
یا أیّها الرّسـول چه کردند در جواب!!!
اصــلاحِ اُمّــت تو که شـد نیّـتِ حسین
یا أیّها الرّسـول تو دیدی دمِ غُـروب
لشگر چه کرد با جگــرِ عترتِ حسین
وقـتی که آب روی حـرم باز گشته بود
تازه رُباب ، روضه اش آغاز گشته بود
محمّدقاسمی