حیدر کرار
ساقی بیا ز حیدر کرار دم بزن
زآن غزوهها که بود علمدار دم بزن
از آن شبی که جای نبی خفت هم بگو
از سنّ و سال خود و خدا گفت هم بگو
از آن رکوع و برکت و جود و عطا بگو
بابی که باز بود به روی گدا بگو
اصلاً بیا بگو که علی عشق مطلق است
اصلاً بیا بگو حق علی و علی حق است
شاهی که خاک را به نظر کیمیا کند
اعجاز اوست خادمه مس را طلا کند
باید ورق به وسعت محشر بیاورم
شاید دو خط ز مدحت حیدر بیاورم
سلمان یکی ز معجزههای نگاه اوست
حرزی ز نام فاطمه پشت و پناه اوست
فهمیدم از نوشتن نهج البلاغهاش
خیلی زیاد بود به زهرا علاقهاش
دست خدا و دست علی در یقین یکیست
فرمانروا و حضرت یعسوب دین یکیست
بیت محقرش که بهشت است، پس یقین
اهل بهشت جای گرفتند در زمین
معراجِ مصطفی نفسِ مرتضی دمید
هر جا که روی کرد، به غیر از علی ندید
تا سجده کرد حضرت پروردگار را
دادند قدسیان همه از کف قرار را
حیدر اگر نبود، زمین بی مدار بود
قحطیِ مهر، در همه جا آشکار بود
کعبه به یمن مقدم او سینه چاک داد
لات و هُبل به دست علی بر زمین فتاد
از راه کهکشان که خبر داشت، بگذریم
بر آسمان و عرش نظر داشت، بگذریم
نَفْسِ نفیسِ آیهی تطهیر حیدر است
کُفاّر را بگو که فقط شیر حیدر است
فضل علی هرآنچه که گشتم رصد نشد
در جنگ هم حریف علی عَبْدُوَدْ نشد
اول وصّیِ احمد و، خیبرشکن علیست
ذکر قنوت حضرت اُمُّ الحسن علیست
مِهرِ علی قبولیِ حج و مناسک است
زوج علی ملیکهی خیلِ ملایک است
شاهنشهی که عرش الهی به دست اوست
میدان رزم هم به نگاهی به دست اوست
مردی که تیغِ او دل لشگر شکافته
او را نبی و فاطمه بهتر شناخته
مرهَب کُشی که قدرت او لایزال بود
دشمن ز دست او بگریزد، محال بود
شَأنِ نزول آیهی هُمْ راکعون علی است
غزوه به غزوه، مردِ هُمُ الغالبون علی است
وقتی لباس جوشنِ خود تن کند علی
یک تن ندیده پشت به دشمن کند علی
سلطانِ بی بدیل و یل کارزار کیست
آقای با وقار و شَهِ تکسوار کیست
دشتی ز کفر آمده رو در روی علی
خم هم نیامده به روی ابروی علی
تا دست میَبرد به روی ذوالفقارِ خود
لشگر رود به فکر برای فرار خود
جولانِ تیغِ او همه را مات میکند
یک دشت را اسیر مکافات میکند
در جنگ هر که آمده، احساس بیم کرد
با ضربهای به سر علی آن را دو نیم کرد
راهِ نفس به سینهی دشمن که بند شد
فریاد یاعـلیِ مـلائک بلند شد
حتی نگاهِ شیر خدا زَهره میدرد
از ترس هم پرنده ز شاخه نمیپرد
هوهوی ذوالفقار علی رعد و برق داشت
حالا بگو که تیغِ علی از چه فرق داشت
رضا باقریان