شعر شهادت حضرت رقيه (س)

خار مغیلان

پایم حریف خار مغیلان نمیشود

دست شکسته یار گریبان نمیشود

گیسو نمانده تا که پریشان کنم ترا

آری , سر رقیه پریشان نمیشود

دستی که می شناسم از این قوم بی حیا

راضی به جز شکستن دندان نمیشود

گفتم شبیه روی تو خاکسترین شوم

دیدم که جز به آتش دامان نمیشود

تا مغز استخوان تن من سیه شده

دردی ست در رقیه که درمان نمیشود

محمد سهرابی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا