شعر شهادت حضرت عباس (ع)شعر محرم و صفر
خونم حنا به هر سر زلفم کشیده است
خونم حنا به هر سر زلفم کشیده است
ای مو سپید, لحظهٔ سرخم رسیده است
.
روی تو با هزار چشم, دیدنیتر است
شُکرش, هزار دیده مرا آفریده است
شرمندگی مرا به زمین زد در علقمه
سنگینی غمت نفسم را بریده است
.
دیگر نشان ز اَروی پیوستهام نگیر
ضرب عمود تا دلِ اَبرو دریده است
.
فهمیدهام از آن همه شادی و هلهله
رنگ از رخ تو و همه طفلان پریده است
.
از پارههای مَشک, چکید آبروی من
حالا «رُباب» هم به گمانم خمیده است
.
آن سویتر دو دستم و این سویتر تنم
دیدی چقدر ساقی تو قد کشیده است؟!
.
اُمالبنین نبود که شرمندهاش شوم
«زهرا» رسید و آبرویم را خریده است
شاعر:مجید نجفی