شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات حضرت معصومه (س)

در آستان تو حس کرده ام محبّـت را

در آستان تو حس کرده ام محبّـت را
و لمس کرده ام اینجا نسیم رحمـت را

خداست شاهد عرضم که در حرم چه قَدَر
دعای نوکرتان دیده استجابت را

من آمدم به طواف چهارده معصوم
همیشه دیده ام این طور این زیارت را

به نام توست خدا پهن کرده بعد حسن
در آستان کرم , سفره ی کرامت را

نوشته اند پس از فاطمه پس از زینب
دخیل معجر سبزت حیا و عصمت را

خدا به خواسته ی مادرت نصیبت کرد
به محض آمدنت رتبه ی شفاعت را

نجیب زاده ی موسی بن جعفری و خدا
به خاک پای تو انداخته , نجابت را

ولیِّ نعمتِ ایران پس از رضا هستی
که داده اند به تو شأنی از ولایت را

علیِّ عالیِ اعلیٰ , کریمه ات خوانده ست
کسی نداشته غیر از تو این فضیلت را

زیارت حرم تو زیارت طوس است
خود رضاست که فرموده این روایت را

خودت بگو چه بگوید زبان الکن ما ؟
چهار امام بگویند اگر جلالَت را

هراس نیست غلام تو را ز روز حساب
که دیده درحرمت بارها قیامت را

مقام خادمی ات آرزوی جبریل است
خدا نصیب کند کسب این لیاقت را

شقی نمی شود آن کس که زائرت بشود
چرا که روزی او می کنی سعادت را

اجازه هست به رسم توّسل هر شب
بیان کنم دوسه تا جمله از مصیبت را

به رغم قم که گرفتند احترام از تو
به شام کرد تمام اهل آن , جسارت را

تو داغ دیدی و هجران کشیدی امّا , شکر
ندید چشم تو یک لحظه هم اسارت را

کباب شدجگرم تا به یادآوردم
مخدرّات حرم در زمان غارت را

محمدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا