شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
در فضا پیچیده
در فضا پیچیده، ای ششماهه ام بویِ تنت
نور می گیرم ز رویِ همچو ماهِ روشنت
بسکه افتادی زمین از نیزه هایِ بی حیا
لاله زاری شد رُخت، ای جان فدایِ گلشنت
خوب دقّت کردم و دریافتم جانِ رباب!!
تیر خوردی از گلو، آسیب دیده گردنت
حرمله از بسکه زد پنجه به موهایِ سرت
درهم و آشفته گشته گیسویِ شانه زنت
با نگاهت ترس را در جانِ دشمن تازه کن
مستحق اند این جماعت بر تبِ خشم افکنت
دورِ من نامحرمانی ..رفت و آمد می کنند
غیرتی دلدارِ من، کو نعره ی جان و تنت
محسن راحت حق