متفرقه

دستِ پلید کفر, دگرباره باز شد

دستِ پلید کفر, دگرباره باز شد
از آستین مکر سعودی دراز شد

دل بیقرار گشته و بی تاب میشود
دارد گناه شیعه کُشی باب میشود

تا شیعه را ز باب شهادت عبور هست
ره از سیاهی شب ظلمت,به نور هست

تا فُلک عشق در یَمِ خونین شناور است
نخل بلند شیعه همیشه تناور است

در این طریق, میثم تمّار می رود
یک شیعه چون ” نِمِر” به سر ِدار می رود

“هیهٰاتْ مِنّاَ الذِلّه” شعاریست جاودان
هرگز نمیرد آنکه شهید است پای آن

از مرگ سرخ واهمه ای نیست شیعه را
چون تا ظهور, فاصله ای نیست شیعه را

زین خشم و صبر,دشمن ما را شود عیان
چشمْ انتظارِ روز ظهورند شیعیان

روز بزرگ “نَصرُ مِنَ الله” می رسد
“فتح قریب” امّت آگاه می رسد

وحید دکامین

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا