شعر مناجات با خدا
دعای سحر
یا رب دوباره وقت دعای سحر شده
این دل برای بزم دعا مفتخر شده
«اُدعونی استجب لکم» تو خدای من
بر من بشارتی است که وقت نظر شده
با این همه خطا و معاصیّ ام ای خدا
دیگر دعای نیمه شبم بی اثر شده
من در گناه کردن تو شهره گشته ام
جنس دلم به سختی جنس حجر شده
کاری برای قبر و قیامت نکرده ام
غفلت برای بنده ی تو دردسر شده
این روزه هاحریف جهنّم نمی شود!
یا رب ببینکه بنده ی تو بی سپر شده!!!
رحمی نما وگر نه ز دست تو می روم
حالم شبیه حال دل محتضر شده
هر شب برای حال خودم گریه می کنم
تنها بهای مننم اشک بصر شده
با “یاحسین” به درگه تو رو نموده ام
یعنی که خوان رحمت تو پر ثمر شده
محمد فردوسی