دعا کنید شب گریه آورش نرسد
دعا کنید شب گریه آورش نرسد
و جانِ او به لبانِ مطهرش نرسد
هنوز هم که جوادش نیامده از راه
دعا کنید نفسهای آخرش نرسد
بدون سرفه ی خونین جگر نمی ریزد
دعا کنید که زخمی به حنجرش نرسد
هزار شکر که معصومه با برادر نیست
وگرنه داشت دعایی که خواهرش نرسد
چنان به رویِ زمین می خورَد قدم به قدم
گمان کنم که به حجره به بسترش نرسد
نفس نفس زدنش سخت تر شده ای داد
خداکند که صدایش به مادرش نرسد
جوادش عاقبت آمد …گریز روضه رسید
پسر رسید که روضه به آخرش نرسد….
***
حسین بر سرِ زانو,جوانش اُفتاده
نمی شود نزند داد,بر سرش نرسد
بغل کشیده تنش را ولی زمین می ریخت
به خیمه گاه گمانم که اکبرش نرسد
چقدر هلهله دارند ارازلِ کوفه
دعا کنید که ای کاش خواهرش نرسد
علی که رفت عمو رفت دختری ترسید
دوید آتشِ خیمه به پیکرش نرسد
دوید عمه که پیش از سنان به او برسد
که دستهایِ حرامی به معجرش نرسد
حسن لطفی