شعر مدح حضرت ابالفضل(ع)
دلیل مستی افلاکیان
مرید معرفتت گشته اند ارض و سما
دلیل مستی افلاکیان ز ساغر تو
به روز حشر که دستت کند شفاعت خلق
چقدر فخر نماید به تو برادر تو
زحجم کوچک قبر تو میتوان فهمید
عجب بلای عظیمی رسیده بر سرتو
به روی نیزه سرت بود سایبان حرم
به پشت گرمی تو خطبه خواند خواهر تو
خدای , وعده بداده است ووعده اش حق است
که هیچ کس نرود ناامید از در تو
نگاه خیره ی یک دختر سه ساله هنوز
پر از گلایه بُوَد روبسوی منظر تو
دوباره جلوه کن امروز تا شوم دلگرم
که باز مانده به بند بلا کبوتر تو
به شکر عشق نداریم جز شما یاری
دوباره سوی تو برگشته است نوکر تو
مجید خضرائی