شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

دل من باز هوای

دل من باز هوای

دل من باز هوای دل هیئت دارد

باز هم این دل بی حوصله فرصت دارد

چه کسی گفته گدا را به شهان کار مباد

من و هم صحبتی شاه , حقیقت دارد

چند لحظه به سراپرده او راهم شد

دیدم انگار که او نیز عنایت دارد

خواستم باز کنم شرح پریشانی را

دل “نه” آورد , که این مرحله حرمت دارد

ایهاالحضرت ارباب , بیا پای بنه

فرش راه تو شدن نیز شرافت دارد

من فدای تنتان , خسته و رنجور شدید

چقدر پیکر پرنور تو طاقت دارد

روی پیشانیتان , بوسه ی سنگی افتاد

چقدر  بوسه گه عرش جراحت دارد

روضه خوان , روضه بخوان , مادر او مستمع است

اهل این دایره را میل شفاعت دارد

محضر مادر او عرض کنم ؛ مادر جان!

این دهاتی به شما سخت ارادت دارد

مادرم , گر گذرت بر سرکویش افتاد

برسان حرف دلی را که شکایت دارد

کاش آن صاحب چشمان سیه می دانست

قتل با ناز نگه نیز عقوبت دارد

گیرم این جسم مرا , ره به سرایش نَبُود

ولی این نوکرتان میل شهادت دارد

کاش در مرحله عشق سر از دست دهم

تا ببینند همه , عشق چه قدرت دارد

 محمد علی رضاپور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا