دل کندن ازاین روضهء هرشب سخت است
دل کندن ازاین روضهء هرشب سخت است
کم بردن نامت به روی لب سخت است
غم گر بشود به دل لبالب سخت است
بی تاب تو,گر بمیرد از تب سخت است
دل کندن ازاین کتیبه ها.. نه, والله
یک لحظه جدا ز روضه ها.. نه, والله
.
دلخوش به همین گریه و غم بودیم و
مشغول به نوحه و عزا و دم بودیم و
ما سایه نشین پرچم و عَلَم بودیم و
فارغ ز جهان و بیش و کم بودیم و
بگذشت ز عالَمی فغانم ارباب
یک لحظه ی بی غمت ندانم ارباب
.
صدشکر,که درکشتی امن تو سواریم
چون ابر بهاران ز غمت زار بباریم
جز بذر غمت در دلِ خود,هیچ نکاریم
جز خامس اصحاب کسا یار نداریم
بر صاحب این بزمِ عزا, اشکْ فشانیم
تا عُمر بُوَد بر در این خانه بمانیم
.
از شور تو ای عشق نوا می خواهیم
چون اهل وِلا فقط بلا می خواهیم
ما مزد دو ماهه ی عزا می خواهیم
از دوست برات کربلا می خواهیم
تا آنکه کنم فهم, تمام روضه
قدری بچشان به من ز جام روضه
.
وقتی به وداع,حسین..عطشان آمد
زینب ز درون خیمه گریان آمد
با یاد وصیّتی پریشان آمد
بوسید گلوی شاه و نالان آمد
بوسید گلوی او که خنجر نَبُرَد
شاید که ز پیکرش دگر سر نَبُرَد
.
چون ابر سیاه بر روی ماه نشست
او خنجر خود کشید و ناگاه نشست
در سینه ی اهل آسمان آه نشست
شمر آمد و روی سینه ی شاه نشست
شد کشتن مرغ بسمل اینجا مرسوم
از نحوهء این ذبح شده فاطمه مغموم
وحید دکامین