شعر شهادت حضرت رقيه (س)شعر محرم و صفر
دگر از ناز و ادایم خبری نیست که نیست
دگر از ناز و ادایم خبری نیست که نیست
و از آن موی بلندم اثری نیست که نیست
هر چه تو بافته بودی همه اش سوخت که سوخت
همه اش سوخت,به جز مختصری نیست که نیست
سنگ ها رحم نکردند به حوریه ی تو
خواستم پر بکشم, بال و پری نیست که نیست
کمک از شانه ی دیوار گرفتم, نشد آه
پا شوم,راه روم, چون کمری نیست که نیست
به سرم دست بکش…بوسه بزن…بوسه بده
مانده ام چشم به راه پدری نیست که نیست
فرزاد نظافتی