شعر مدح و مناجات حضرت زينب (س)

ذوالفقــارِ

صـــبر مبهوت زیرِ لب می گفت :
مگر این زن چه طاقتـــی دارد ؟
صـــبرِ ایّـــوب جـــایِ خود ، امّا
صـــبرِ زینـــب حکایتــــی دارد

صـــبرِ او اشکِ ناتوانـــی نیست

صـــبرِ او ذوالفقــارِ در بند است
گـــاه با صـــبر ، گـــاه با خــطبه
تیـــغِ او در نیـــام بُـــرندّه است

خسته بال و شکسته قامت نیست
اسوه ی صبر و بی همــاورد است
چوبِ محمل شکسته است ولــی
خَم به ابــرویِ خود نیاورده است

کربـــلا هر کجا بـــلا می ریخت
صـــبرِ زینب به چشــــم می آمد
آن طـــرف کـــاخِ ظلم می لرزید
تا که چشمش به خشــم می آمد

مثلِ بـابـا چو شـــیر می غُرّیـــد
مثلِ مادر حجابی از شـب داشت
کــربـــلا زنــده مانـــد در تاریـــخ
چون کنارش حسین ، زینب داشت

حلقه ی اشــــکِ دورِ چشمانش
حلقه هایِ غمِ اســــارت نیست
این اسارت شـــروعِ آزادی است
این اسارت کم از شهادت نیست

این زن آموزگــــارِ تاریــخ است
هم کــــلامِ ســـتم نخواهــد شد
دختــرِ خطبه هـــایِ بی پایـــان
خطبه اش خرجِ غم نخواهد شد

کشتـــیِ صــبر و استقامــــت را
مرد و مردانــه او به جریـان برد
کــربــلا با حسیــــن شــد آغـــاز
خواهــرش کــار را به پایـان بر

با اسمت عالمو دیوونه کردی
چقد دل میبره آوازه ی تو
واسه ت فرقی نداره خوب یا بد
فدای لطف بی اندازه ی تو

همین که اشک می ریزم به یادت
عزیز چارده معصوم میشم
بدون تو به هم می ریزم اما
صدات که می زنم آروم میشم

می دونم که فراموشم نکردی
می گیرم کربلامو آخر از تو
منو مادر به دست تو سپرده
خودمونیم آقا کی بهتر از تو ؟!

به این امّید جون دادی گمونم
که قلب مرده ی ما جون بگیره
بمیرم اونقده سختی کشیدی
که این دنیا به ما آسون بگیره

یه جوری دوستت دارم که میخام
اگه نباشی تو، دنیا نباشه
بعیده واسه ی بی سرپناها
تو کشتی نجاتت جا نباشه

هنوزم تشنه ی یاری میدونم
هنوزم بازه راه خونه ت آقا
هنوزم خواهرت میخونه با اشک
(( گلی گم کرده ام می جویم اورا ))

مجید تال
نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا