شعر وروديه محرم

راه تَقَرُّب

چشمی که گریان باشد اینجا درنماز است
اینجا فقط راه تَقَرُّب در نیاز است

بیچاره آمد عاشق و بیچاره تر رفت
بیچاره تر ، محبوب شخص چاره ساز است

رد میشدم از کوچه دستم را گرفتند
اهل کرم باشد کسی ، مهمان نواز است

عمری سر این سفره روزی خوردم امّا
آنچه نمک گیرم نموده ، رویِ باز است

دختر همیشه از پدر دل می رباید
دختر که مویش هم بسوزد باز ناز است

هم دخترانش را زدند هم خواهرش را
زن را زدن رسم قدیمی ِ حجاز است

 رضا وکیل آذر

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا