شعر ولادت پيامبر اكرم (ص)
رحمت حق
حق رسیده است بگوئید که باطل برود
علم آمد که همی زاهد جاهل برود
وحدت از بارقه اش, جلوه ی دیگر دارد
آمد او تفرقه از بین قبایل برود
رحمت حق به زمین آمده تا جلوه ی او
به درخانه ی هر سائل قابل برود
هرکه دیده ست رخش را به تعجب گفتا
حقش این است که با دیدن او, دل برود
اصلا او خلق شده تاکه ز یمن قدمش
ز جهان ظلمت و خواری و رذائل برود
چون که اوهست گل سرسبد موجودات
به هوای رخ او لیلی عاقل برود
بت پرستان همه مبهوت محمد شده اند
بی سبب نیست که نامش به محافل برود
هرکجا می نگرم نور رخش جلوه گر است
هرکجا نام وی آمد زهمه دل برود
کشتی شرک و نقاق و همه ی پستی ها
با تجلی گل آمنه در گل برود
“عابد” از آمدنش مست و غزلخوان شده است
زورق طبع وی از یم به سواحل برود…
مرتضی عابدینی