در بند معصیت باز ,آقا ببین اسیرم
فکری به حال من کن, حالا که سر به زیرم
آقا قبول دارم , دردسرم برایت
اما ردم نکن که , بیچاره وفقیرم
میترسم ازشبی که , توبه نکرده باشم
در حین ارتکاب, جرم و خطا بمیرم
محتاج یک نگاهم , درمانده بین راهم
ای کاش که بیافتد , تنها به تو مسیرم
فرقی نکرده اینجا , بد یا که خوب باشم
در خانه راه دادی , گفتی که می پذیرم
حالا که از فراقت , اشکم دوباره جاریست
پاکم کن وببخشم , ای سرور و امیرم
با اذن مادر تو , در روضه ها نشستم
تا باز هم براتِ , کرببلا بگیرم
روح الله پیدایی