در شهر کسی نیست عزادار نباشد
محرم نشود چشم اگر تار نباشد
بی نام تو هرگز گرهی واشدنی نیست
باروضه تو معجزه دشوار نباشد
در حلقه زنجیر تو نوکر شدنی نیست
هر کس که در این ماه گرفتار نباشد
قدر دو کلاف اشک نوشتم که بگویم
ارباب بعید ست خریدار نباشد
هر جای جهان سفره ای افتاد ندیدم
دست پسر فاطمه در کار نباشد
گاهی ته یک چاه خودش اول راه ست
یوسف نشود تا سر بازار نباشد
گفتم سر بازار دلم رفت به کوفه
مسلم به چه امید سر دار نباشد
با اینهمه آهنگر مشغول سه شعبه
مسلم چه کند فکر علمدار نباشد
جایی که همه در پی خلخال یتیم اند
جای نوه ی حیدر کرار نباشد
امکان لگد برتن و پهلو کمر هست
حتی اگر اینجا در و دیوار نباشد
شیطان سر انگشت سنان معجزه دارد
مردی که سه شعبه بزند جایزه دارد
امیر حسین آکار