شعر شهادت حضرت زينب (س)
روضه خوانی می کنم
گرچه در قلبِ منی مشتاقِ دیدارم هنوز
بهرِ دیدارِ رُخت حسرت به دل دارم هنوز
روضه خوانی می کنم در هر شرائط هر کجا
با نَفَسهایِ خودم.. رونق به بازارم هنوز
از وداعِ آخرت بدجور می سوزم حسین
از همان دم تاکنون سالارِمن.. زارم هنوز
بوسه هایی که زدم بر حنجرت.. یادش بخیر
جای زهرا مادرت خیلی عزادارم هنوز
از بریده حنجرت بوسیدم و قلبم گرفت
بعدِ مدّتها ز چشمم اشک می بارم هنوز
با سرِ بالایِ نیزه همسفر بودم غریب…
از تمامِ صحنه ها آشفته افکارم هنوز
چه بلایی بر سرم آمد میانِ شهرها..
خوب می دانی که من عاجز ز گفتارم هنوز
وای از بزمِ شراب و وای از الفاظِ بد
بعدِ مدّت هایِ بسیاری دل آزارم هنوز
کاش می شد تا ببینم رویِ عباسِ علی
راغبِ آن قدّ و بالایِ علمدارم هنوز
بسته ام بارِ سفر را لحظه هایِ آخر است
گر چه در قلبِ منی مشتاقِ دیدارم هنوز
محسن راحت حق