شعر اربعینشعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

پسرِ فاطمه!

عوضِ عمّه ی خود راه برو بینِ مسیر..
پسرِ فاطمه!..با آه برو بینِ مسیر…
به قدم های تو سوگند پُر از خستگی ام
عوضِ من کمی ای شاه برو بینِ مسیر..

(چکنم این همه دلتنگی پُر واهمه را)
(وَ نشد تا که مددکار شوم فاطمه را)

آخرین حجّتِ دوران!..فقرا را ببرید
وَ تصّدق ز کرم ..فوجِ گدا را ببرید
اربعین باشد و در شهرِ خودم کِز بکنم
تذکره داده و این اهلِ خطا را ببرید

(همه ی خواسته هایم شده یک کرببلا)
(وَ تمامیّ ِدعایم شده یک کرببلا )

پسرِ فاطمه!..ای وارثِ دلجوی حسین
یک سلامی بده از جانبِِ ما سوی حسین
لا اقل یک قدمی رنجه نما محفلِ ما..
تا مگر پُر شود از آمدنت ..بوی حسین

(عنقریب است که این عقده مرا هم بکشد)
مطمئن باش که را غم و ماتم بکُشد)

پسرِ فاطمه!..خیلی گله دارم ز خودم
نظری کن دلِ بی حوصله دارم ز خودم..
کربلا رفت ز دستم..نکند رانده شوم؟
وامصیبت..چقَدَر فاصله دارم ز خودم..

(دل به دست آر ..الهی که نبینی تو بلا..)
(جانِ زهرا ببرم زود فقط کرببلا…)

محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا