شعر شهادت اهل بيت (ع)
زخم هایم شده این لحظه مداوا مثلا
زخم هایم شده این لحظه مداوا مثلا
چشم کم سوی من امشب شده بینا مثلا
آمدی تا که تو هم بازی دختر بشوی؟
باشد ای رأس حنا بسته! توبابا مثلا
مثلا خانه مان شهر مدینه است هنوز
وتو برگشته ای از مسجد وحالا مثلا
کار من چیست؟نشستن به روی زانوی تو
کارتو چیست؟بگو شانه به موها مثلا
یا بیا مثل همان قصه که آن شب گفتی
تو نبی باشی و من ام ابیها مثلا
جسم نیلی مرا حال تو تحویل بگیر
مثل آن شب که نبی فاطمه اش را مثلا
حسن کردی
فقط میتونم یه جمله ی کوتاهه دوکلمه ای بگم:
دمت گرم
سالار عالی بود…