شعر شهادت حضرت زهرا (س)
زهرا مگیر از حرمم آفتاب را
زهرا مگیر از حرمم آفتاب را
بر چهره ات مبند عزیزم نقاب را
شرمنده ام که پای غریبی مرتضی
کردی تحمل این همه رنج و عذاب را
در روزهای صبر علی با خطابه ات
دادی جواب دشمن حاضر جواب را
دیدی فراریان اُحد با چه کینه ای
بستن دور گردن و دست بوتراب را
لعنت بر آن که با لگدی فتح باب کرد
یا که بگویم آخر این فتح باب را
شاعر؟؟؟