حرف دل باز زاشک قلمم جاری شد
ساقی آمد ز ره و موسم میخواری شد
همه بتها به سجود بت من افتادند
تاازآن چهره ناز پرده برداری شد
چشم چرخاند ونگاهش همه دلها راکشت
غمزه تیردوچشمش به دلم کاری شد
شدزعطر سرزلفش همه عالم مست
گویی عالم همه جادکه عطاری شد
باشیوع خبرخال سیاه دولبش
عشق او روی زمین باعث بیماری شد
نمی از کنج لبش نیمه ماه رمضان
طعم شیرینی هرسفره افطاری شد
شب عشق است فضاسبز به رنگ چمن است
درمدینه همه جاصحبت نام حسن است
آمدی و دل زهراشده است شادزتو
آمدی خانه حیدرشده آباد زتو
دل مادر دلبابا دل هرمنتظری
ازکمندغم و اندوه شد آزاد زتو
نوه اول پیغمبرآخرحسنی
که به قرآن نموده است خدایاد زتو
خاکبوسی وگدایی توباشد باما
روزمحشر به گدایان ره امدادزتو
توکریم بن کریمی و همه میگیرند
رزق دوعالمشان راشب میلادزتو
آمدی سحر حسودان شده باطل امشب
پای گهواره توریخته صددل امشب
آنقدر خوش سخن و خوش نفس وخوش سیری
که زبان زد شده ای بین نژادبشری
خواستم ماه بخوانم رخ زیبای تورا
دیدم از قرص قمر توبه خداماه تری
کوچه بندآمده برخیز سوی خانه برو
شده ای باعث حیرانی هررهگذری
دستگیری وکرامت بخداپیشه توست
یار هر مانده درراه میان سفری
سگ هم ازسفره تو روزی خود میگیرد
این بعیداست که ماراتوزخاطرببری
همه دارایی خودرازکرامت دادی
که دگرنیست زآوازه حاتم خبری
سید سبزقبا.نور سرشتی بخدا
سید خیل جوانان بهشتی بخدا
هیچکس ازسرکوی تونرفته نومید
خصم هم برکرمت هیچ ندارد تردید
اولین میوه باغ علی و فاطمه ای
که زیمن قدمت چرخ ولایت چرخید
لولو آیه قرآن تویی ای زیبارو
که خدا ازتو واز نسل توکرده تمجید
همه ابعادتووزندگیت درغربت
میدرخشد به دل شیعه شبیه خورشید
تیغ شمشیرتو درجنگ جمل چون طوفان
لشکر آ ن زن بی اصل و نسب راپاشید
باعث عزت اسلام شدی باحکمت
صلح کردی نشود فتنه دوران تشدید
بعدحیدر توامام همه عالم هستی
وحسین ابن علی ازتونمایدتقلید
باسرانگشت توکعبه رود ازجابالا
پای درس توسرافرز جهان شد سقا
اذن حق بودکه توسیدو مولاباشی
تشنگان رمضان رایم ودریا باشی
میکنی زنده به یک چشم هزاران عیسی
کم مقامی است بگویم تو مسیحاباشی
گرنداند کسی وخاک مزارت بیند
به خیالش نرسد شاهی و آقاباشی
زخم دشنام شنیدی و بغل واکردی
تاچه حدی تو دگراهل مداراباشی
موسفیدی به جوانی به سراغت آمد
ازغم یارتو حق داری اگرتاباشی
توفقط آمده ای غصه وغم رابخری
وسط کوچه غم محرم زهراباشی
پس بمان و همه جا دور وبر مادرباش
وسط کوچه اگرشدسپرمادرباش
مجتبی صمدی شهاب