ای سروسامان من سلطان علی موسی الرضا
رسته از طوفان نترسد دیگر از نرد بلا
های و هویی همچنان دارم اگر از هوی توست
بوی مشک و نافه از عطر و شمیم کوی توست
آب سقا خانه ات بهتر ز آب سلسبیل
فوق کافور بهشتی پاک تر از رود نیل
هر سبکبالی که می آید ز روی التجا
می شود ناگفته حاجاتش در این درگه روا
قصد غربت می کند خورشید تابنده ز طوس
تا طلوع دیگری گردد دوباره خاک بوس
هر صبا روح القدس با شهپرش دامن کشان
می زند جارو که گیرد اوج بین آسمان
رأفتت تا شامل آن آهوی آرام شد
صید نه صیاد از لطف عظیمت رام شد
می رسد بر گوش جان این نغمه از نقاره ها
یا رضا جانم رضا جانم رضا جانم رضا
من که ام زین مختصر تا دم زنم از مدحتت
اشک غم ریزم ز دورادور بهر غربتت
یا علی موسی الرضا دست من و دامان تو
چشم امید همه بر لطف و بر احسان تو
گر شدم غافل نبردی تو مرا یک دم ز یاد
دوست دارم پا نهم در صحنت از باب الجواد
گر غریبی نک غریبی خفته اندر کربلا
جسم صد چاکش شده پوشیده با یک بوریا
بر مشام جان رسد در صحن پاکش بوی سیب
یا حبیبی یا حسین و یا حبیبی یا غریب
جواد کلهر