شعر تخريب بقيع

یک زمان اینجا زیارتگاه بود
شعر زوار حرم بی آه بود

چشم ها پر بود از شوقِ نگاه
مرقدی که بود بر دلها پناه

شیعیان را وعده دیدار بود
چلچراغش دائما بیدار بود

بود امید مسلمانان بقیع
کربلایِ دیگر خوبان بقیع

باز با نقشه سقیفه رخنه کرد
در مدینه با عداوت فتنه کرد

چشم دیدار حرم را چون نداشت
با شقاوت داغ بر دلها گذاشت

با همان دستی که مولا را زدند
با همان دستی که زهرا را زدند

باز با کینه نگاه انداختند
تیشه بر این بارگاه انداختند

حامد آقایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا