شعر شهادت حضرت عباس (ع)
سقا به مشک آب
سقابه مشک آب برای حرم نداشت
افتادهروی خاک و به دستش علم نداشت
ازبس که تیر بر تن او بوسه داده بود
جاییبرای بوسه ز سر تا قدم نداشت
تابود زنده روز عدو همچو شام بود
خوابخوشی ز بعد فراقش حرم نداشت
بسبود از وفا لب خشکش نشانه ای
گیرمبه دیده تیرو دو دست قلم نداشت
جسمشز تیر و تیغ عدو بود چاک چاک
مشکیکه داشت از بدنش دست کم نداشت
ازپا نمی فتاد گر آنجا خدای شرم
بامشک خشک روی شدن در حرم نداشت
دستشجدا ز پیکر و تیرش به چشم لیک
جزیاد تشنگی حرم لیک غم نداشت
شاعر : ؟؟؟