شعر شهادت حضرت عباس (ع)

بسته به دست تو دل

ای بسته به دست تو دل پیر و جوانها

ای آنکه فرا رفته ای از شرح و بیانها

تاعطر تو آمد غزلم بال در آورد

آزادشد از قید زمانها و مکانها

میرفتفرات از عطش عشق بمیرد

بخشیدنگاه تو به خونش جریانها

مستتو فقط خیمه ی بی آب نبوده است

ازدست تو مستند همه مرثیه خوانها

مشکتو که افتاد دل فاطمه لرزید

خاکهمه عالم به سر تیر و کمانها

اینگوشه عمو آب شد , آن گوشه سکینه

اینبیت چه باید بکند در غم آنها

ایهر چه امان نامه ببینید و بسوزید

ایندست رد اوست بر این گونه امانها

 

 محمد رضا سلیمی

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫3 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا