شعر شهادت حضرت عباس (ع)

چقدرخوب

چقدرخوب که غارت‌گرِدلها شده‌ای


حیدری زاده, پسر خوانده‌ی زهرا(س)شده‌ای


حضرت ماه که خورشید پناهنده به توست


کاشفُ الکَربِ ولی اله عظمی‌ا شده‌ای


قمر هاشمیان سروِ کَلاوی هایی


الحق عباس(ع), سزاوارِ تماشا شده‌ای


ضرباتی که به صِفین زدی محشر کرد


الگوی مشقِ نبردِ نخعی ها شده‌ای


حافظ عصمتِ ناموسِ  خدایت کردند


همه ی دلخوشیِ زینبِ کبری(س)شده‌ای


کمترین معجزه ی چشمِ تو سلمان سازی است


حیفِ تو نیست بگوئیم مسیحا شده‌ای


دست بر قبضه مَبَر جنگ به تأخیر افتد


مشک کافی است که تو حضرت سقّا شده‌ای


لشکر از هیبتِ عباسیِ تو ریخت به هم


دل به دریا زده و حسرتِ دریا شده‌ای


روی قولِ تو رقیه(س)چه حسابی وا کرد


ذکرِ آرامشِ اصغر(ع) شبِ‌ لالا شده‌ای

 

زخمِشرمندگی اهلِ حرم با تو چه کرد


که زمین‌گیر­ترین ساقیِ دنیا شده‌ای


هیچ کس فکر نمی­کرد زمینت بزنند


بَد زمین خورده ولی بر سرِ نِی پا شده‌ای


چقدر کم شده‌ای حجمِ تنت را بُردند


زیرِ پا سخت در این معرکه پیدا شده‌ای


ای گلِ امِّ بنین این چه شکوفا شدنی است


علقمه گل شده از بسکه ز هم وا شده‌ای


حرمله چَشمِ تو را از حدقه بیرون ریخت


خارِ چَشمِ همه ی تنگ نظرها شده‌ای


شیر شد ریخت سرِ شانه سرت را ز عمود


دید وقتی که تو بی دستی و تنها شده‌ای


آب گشتی و نشاید به حصیرت ببرند


ای که در کوچکیِ‌قبر معمّا شده‌ای

 علیرضا شریف

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا