به این دلیل که کـویش, گـداش بیشتر است
رضا مساحت صحن و سراش بیشتر است
شبانه روز می آیند عـرضِ حاجت ها
به آن دیار که سُلطان, عطاش بیشتر است
اگرچه دور و بـرش بیـشتر گـدا دارد
شُـمارِ مـردم حاجت رواش بیشتر است
به هر کسی که گدای رضـا نمی گویـند
گدا کسی ست که خُوف و رَجاش بیشتر است
به تخت و بخت رسیدن به قیل و قال نشد
سکوت پیش بزرگـان صداش بیشتر است
کسی که شیوه ی دل بُردن از علی آموخت
مُسلّـم است که دلداده هاش , بیشتر است
به جای اذن دُخول اشک ریختم چون که
عـیارِ گریه در ایوانْ طلاش بیشتر است
مقام مـکـّه سر جای خود , به کعبه قسـم
بهشتِ مُلـکِ خراسان صفاش بیشتر است
خُدا , سریع از آن بنده می شـود راضـی
که وقت ذکر , دَمِ یا رضاش بیشتر است
رضاست بضعه ی پیغمبر و یقین دارم
ثـواب گـفتنِ جانم فـداش بیشتر است
از او کسی که گرفته بـرات , حـس کرده
حُسین , عطرِ رضا در هواش بیشتر است
به شاهِ طوس اگر چشمی اقتدا بـکنـد
برای شاه شـهیدان , بُکاش بیشتر است
محمد قاسمی