شعر اربعینشعر محرم و صفر

سپاه کوله به دوشان و بیشمار پیاده

سپاه کوله به دوشان و بیشمار پیاده

دوباره قافله صف بسته سمت یار, پیاده

چشیده هرکسی از چای روضه باده چشیده

شده ست مست ولی آمده خمار, پیاده

به یاد خارمغیلان وزخم و پای برهنه

میاورد دوسه تاول به یادگار پیاده

به یاد خشکی لبهای از عطش ترکیده

نکرده تر لبی از آب خوشگوار… پیاده

شفا زکیست که اینگونه درد هم شده حیران

مریض آمده با حالتی نزار , پیاده

به شوق کیست به طور آمده ست این همه موسی؟

که پا برهنه ,جلو ,پشت سر ,کنار, پیاده

که دیده صاحب عزا اربعین غریب بماند؟

و باز آمده تنها سر قرار , … پیاده

نوراء نریمان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا