شعر وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)

سید الکریم

اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست

خیلی گران تمام شده , مُلک خون بهاست

هرگوشه زین دیار اگر هیئتی بپاست

پشت قباله و سندش یک سر جداست

 

زان روز که معامله شد سرزمین ما

ری نیست نام آن و شده وادی البکاء

 

ازآن به بعد فاطمه (س) زین خاک روگرفت

این سرزمین به گریه عشاق خو گرفت

آنقدر گریه شد که کمی شستشو گرفت

از خانه امام حسن (ع) آبرو گرفت

 

اوضاع را امام حسن (ع) رو به راه کرد

زهرا (س) دوباره جانب ایران نگاه کرد

 

عبدالعظیم آمد و عبد خداشدیم

با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم

 همسایه عزیز دل مجتبی شدیم

درهر طواف زائر کرب و بلا شدیم

 

پیچیده باز در حرم یار عطر سیب

صلی علی الحسین و صلی علی الغریب

 

یا ذالکرم عزیز حسن (ع) سید الکریم

امشب زنام توست  سخن سید الکریم

پرده زرخ کنار بزن سیدالکریم

سر می نهم به پای تو من سیدالکریم

 

گریه میان صحن شما مستی آور است

با گریه در حریم حسینی برابراست

 

پرمی کشیم از حرمت محضر حسین(ع)

پرواز می کنیم به دور سر حسین(ع)

عمری شدیم با مدد خواهر حسین(ع)

شبهای جمعه هم نفس مادر حسین(ع)

 

فریاد یا بُنَیَ به گوش همه رسید

با قد خم به کرب وبلا فاطمه (س) رسید

 

فریاد می زند پسرمن سرت کجاست

قدت رشید بود بگو پیکرت کجاست

جای لبش که هست ولی خواهرت کجاست

سیمین گلو عزیز دلم حنجرت کجاست

 

خنجر که کند شد اثرش این گلو شود

 مانند گیسوان سرت مو به مو شود

 قاسم نعمتی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا