مثل گدا هر شب از این در فیض بردیم
در خدمت آل پیمبر فیض بردیم
نَقل فضیلتهای مولا مَستمان کرد
بیش از همه از ذکر حیدر فیض بردیم
از خُطبه ی آغاز منبر خیر دیدیم
از روضه ی پایان منبر فیض بردیم
ما شب به شب در کسوتِ خدمتگزاری
مانند اَسْلَم , مثل قَنبر فیض بردیم
ما ظاهراً با روضه خواندن فیض دادیم
در اصل از این فیضِ اکبر , فیض بردیم
ما اشک خود را نوش جان کردیم یعنی
از طعم ناب آب کوثر فیض بردیم
شبهای جمعه در حرم مهمان شدیم و
از “وا حُسینا”های مادر فیض بردیم
آه سه ساله, خرمن دل را که سوزانـد
جای ضرر دیدن , مُکرّر فیض بردیم
دِینِ حُسین و زینبش بر گردن ماست
بسیار از این خواهر برادر فیض بردیم
خون گلویش آبروی دین ما شد
از حنجر در زیر خنجر فیض بردیم
محمد قاسمی