شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

پیش چشم تری که باز شده
وسط معبری که باز شده
با اشاره پری که باز شده
میخورد به دری که باز شده

وای اگر که لگد بکار آید
ضربه پای بد بکار آید

حوریه بود و هیزم و آتش
چشم بی خیر مردم و آتش
چادری در تلاطم و آتش
بود در آن میان گم و آتش…

رحم بر صورتش نکرد اصلاً
لحظه ای راحتش نکرد اصلاً

چرخش در به سمت داخل بود
آنطرف دسته ى اراذل بود
مادری آن میانه حائل بود
پهلوی حق به میخ باطل بود

چوبه ها یک به یک جدا شده اند
دردسرهای مرتضی شده اند

دری افتاد و محوری افتاد
زنی افتاد و شوهری افتاد
سری افتاد و معجری افتاد
کوثری بین معبری افتاد

ناگهان وقت سوختن آمد
جان به لبهای پنج تن آمد

ازدحام و سر و صدا ای وای
پیش چشمان بچه ها ای وای
مادری زیر دست و پا ای وای
فضّه را میزند صدا ای وای

فضّه این داغ را چکار کند
ردّ شلاق را چکار کند

پُر گناهان ثواب را بردند
آب ماند و گلاب را بردند
شیرِ بین طناب را بردند
سنگها بوتراب را بردند

بی عمامه بسوی مسجد رفت
رنگ ایمان ز روی مسجد رفت

شاعر؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا