شعر مدح ام المؤمنین

در دوره‌ای که شام جهالت سحر نداشت
خورشید آسمان رسالت قمر نداشت

تا که عروس آمنه باشد بهشت نیز
حوریه ای برای نبی زیر سر نداشت

ارض حجاز را همه گشتند و عاقبت
این خاک از خدیجه زنی خوب تر نداشت

وصل امین مکه عجب خوش تجارتی‌ست
در سودش این معامله اصلا ضرر نداشت

سوگند می‌خورم که اگر ثروتش نبود
دین ذوالفقار داشت ولیکن سپر نداشت

خرج نبی شده همه دارایی اش ولی
شرمنده بود از اینکه چرا بیشتر نداشت

او شیعه ی علی شده قبل از غدیر خم
باری اگرچه پرده از این راز برنداشت

آری خدیجه آینه‌ی ایستادگی ست
یعنی غبار طعنه به رویش اثر نداشت

او مادر تمامی اولاد فاطمه ست
ابتر کسی بود که بگوید پسر نداشت

او آنچنان ز رنگ تعلق گسسته بود
حتی برای خود کفنی در نظر نداشت

میلاد حسنی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا